islamkingdomfacebook islamkingdomtwitte islamkingdomyoutube islamkingdomTelegram


اعتدال وميانه روي در اسلام


7027
شرح
دين اسلام دين ميانه روي است،و دين عدالت واستقامت است. در قرآن کريم وسنت نبوي آيات واحاديث زيادي در مورد ميانه روي اسلام و اعتدال آن وجود دارد. و ميانه روي به خطا نمي رود زيرا حقي است که از آسمان نازل شده، و در آن غلو و کوتاهي هيچکدام وجود ندارد، و افراط و تفريط در آن نيست، و اسراف و کم کاري در آن نيست، و سستي در آن راهي ندارد
خطبۀ اول

الحمد لله منزل الكتاب و هدى وذكرى لأولي الألباب و والصلاة والسلام على نبينا محمد المفضل على البشر بجوامع الخطاب و وعلى آله المطهرين والأصحاب.

وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و وأشهد أن محمداً عبده ورسوله شهادة تنجي صاحبها يوم الحساب.

( يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا 1 ) [النساء: 1]

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ 102 ) [آل عمران: 102]

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا70 يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا 71 ) [الأحزاب:70 - 71]

أما بعد:

الله متعال در قرآن كريم مي فرمايد: ( وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا) [البقرة: 143]

«و همچنين شما را امتي وسط گردانيديم» وسط در لغت: ميانه يا مركز دايره يک چيز است و سپس براي صفات پسنديده به عاريت گرفته شد زيرا هر صفت پسنديدهاي در ميانه افراط وتفريط قرار دارد. پس وسط يعني برگزيده وبهتر و يا ميانه رو. ابنكثير رحمه الله در اينجا معناي «برگزيده وبهتر» را براي (وسط) ياد كرده ومي فرمايد: «از آنجا كه الله متعال اين امت را و امت برگزيده گردانيد و آن را به كاملترين شريعتها واستوارترين برنامهها وروشنترين روشها مخصوص ساخت.

چنانکه ميفرمايد: ( وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ) [الحج: 78]

(او شما را برگزيد ودر دين هيچ دشواريي بر شما قرار نداد و اين دين و آيين پدرتان ابراهيم است... ). آري! شما در همه امور دين ودنيا و بهترين امتها وميانهروترين آنها بوده واز هرگونه افراط وتفريط به دور هستيد و نه مانند يهود ومشركان ماديگرا هستيد ونه مانند برخي از مسيحيان و روحاني محض و بلكه شما حق جسم وروح - هر دو - را ادا كرده وبا فطرت انساني همآوا ميباشيد «تا برمردم گواه باشيد» يعني: شما را امت وسط گردانيديم تا در روز قيامت براي انبياي الهي عليه امتهايشان گواهي بدهيد كه: ايشان قطعا پيام الله را كه مأمور تبليغ آن براي امتهايشان بودهاند و به آنها رساندهاند «و پيامبر بر شما گواه باشد» يعني: پيامبرخاتمصلى الله وعليه وسلم براي شما گواهيدهد كه پيام الهي را به شما ابلاغ كردهاست.

در حديث شريف آمده است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

" يَجِيءُ نُوحٌ وَأُمَّتُهُ و فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: هَلْ بَلَّغْتَ؟ فَيَقُولُ: نَعَمْ أَيْ رَبِّ و فَيَقُولُ لِأُمَّتِهِ: هَلْ بَلَّغَكُمْ؟ فَيَقُولُونَ: لاَ مَا جَاءَنَا مِنْ نَبِيٍّ و فَيَقُولُ لِنُوحٍ: مَنْ يَشْهَدُ لَكَ؟ فَيَقُولُ: مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله وسَلَّمَ وَأُمَّتُهُ « صحيح بخاري

«نوح علیه السلام در روز قيامت فراخوانده ميشود و پس به وي گفته ميشود: آيا پيام الهي را ابلاغ كردهاي؟ ميگويد: آري! آنگاه قومش فرا خوانده ميشوند وبه آنان گفته ميشود: آيانوح پيام حق را به شما رساند؟ ميگويند: نزد ما هيچ پیامبری نيامده است! آنگاه به نوح گفته ميشود: چهكسي براي توگواهي ميدهد؟ ميگويد: محمدصلي الله و عليه وسلم وامتش».

همچنين در حديث شريف آمدهاست كه رسول الله صلي الله و عليه وسلم فرمودند: «أَنَا وَأَمْتَى يَوْم الْقِيَامَة عَلَى كَوْم مُشْرِفِينَ عَلَى الْخَلَائِق مَا مِنْ النَّاس أَحَد إِلَّا وَدَّ أَنَّهُ مِنَّا وَمَا مِنْ نَبِيّ كَذَّبَهُ قَوْمه إِلَّا وَنَحْنُ نَشْهَد أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ رِسَالَة رَبّه عَزَّ وَجَلَّ« (مَرْدَوَيْهِ وَابْن أَبِي حَاتِم)

(من وامتم روز قيامت بر تپهاي بلند ومشرف بر خلايققرار داريم و هيچيك از مردم نيست مگر اين كه آرزو ميكند كه كاش او هم ازجمله ما بود و وهيچ پيامبري نيست كه قومش او را تكذيب كردهباشند و مگراين كه ما گواهي ميدهيم كه او پيام پروردگار خويش را به آنان رسانده است».

برادران وخواهران گرامی:

اعتدال ومیانهروی در بینش و منش وروش و درمان تمامی دردها وحلال تمامی نابسامانیهای ناشی از پراکندگی و عقبافتادگی علمی و اقتصادی و سیاسی واجتماعی است.

برای رویارویی با روند رو به رشد رویکردهای ناروا و کجاندیشیهای کسلکننده وبرداشتهای خانمانبرانداز و بر ماست که و منهج میانهروی و مفاهیم ومبانی اعتدال را توضیح دهیم وبرای تبلیغ وتقویتش از تمامی تریبونها ورسانهها استفاده نماییم.

موضوع بسیار حساس وحیاتی است و وفکر میکنم که یکی از مهمترین اولویتها ومسئولیتهای عالمان و اندیشمندان و مبلغان وتمامی کسانی که خود را حامل پیام پیامبر گرامی صلي الله عليه وآله وسلم به شمار میآورند و این است که: برای غبارروبی از آینه اعتدال و چهرۀ قرآن وسنت صریح پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم و از تمامی توان خویش بهره بگیرند.

اساساً "اعتدال ووسطیت" چیست؟

ویژگیها و محورها وضابطههایی را که پایه واساس وسطیت واعتدالند چیست؟

ما برای اصل مهم وحساس وسطیت و در اسلام بیست ویژگی را در نظر گرفته و خدمت شما عزيزان بيان مي كنيم.

ویژگیهاي مبانی کلی اعتدال ومیانهروی:

1_ شناخت همه جانبه اسلام با این اوصاف وویژگیها که در برگیرندهی:

"عقاید وجهانبینی و احکام وقانونگذاری و علم وعمل و عبادات ومعاملات و ارزشهای اخلاقی وتوانمندیهای بشری و فرهنگ وفرهیختگی و دعوت ودولت و دین ودنیا وتمدن وامت" میباشد.

2_ایمان به مرجعیت ومحوریت قرآن كريم(وحی الهی) وسنت نبوی در جهت قانونگذاری.

3_ توجیهگری وساماندهی زندگی و همراه با ضرورت شناخت (نصوص جزئی) قرآن وسنت در پرتو"اهداف ومقاصد کلی" اسلام وشریعت اسلامی.همچنین نادرست شمردن بینیازی آن دو از یکدیگر و یعنی عدم اکتفا به کلیات وکنار نهادن جزئیات و یا بسنده نمودن به فروع وکنار گذاشتن اصول.

4_ ضرورت شناخت روح وماهیت باورها وارزشها و قبل از توجه به شکل وظاهر آنها و واولویت دادن به "اعمال قلوب ودرون" بر "اعمال اعضا وبیرون".

5_ شناخت منزلت عقل و در فهم دین وزندگی وقبول نكردن تئوری تعارض و میان "نقل صحیح وعقل صریح" یا رودررویی میان وحی الهی وعقل انسانی. زیرا آنها و دو نور مکمل یکدیگرند و وهر یک و از حرمت وحدود خاصي برخوردارند.

سازگاری وهماوایی میان: " مادیت ومعنویت و دنیا وآخرت و ربانیت وانسانیت و وحق آفریدگار وحق آفریده و وبین نوآوری علمی ومادی وارزشهای والای معنوی.

6_ گفتگوي دلیرانه اهل ایمان_ با بهره گیری از بهترین راهکارها_ با مخالفان ودگراندیشان و اعم از مخالفان اعتقادی و مذهبی و يا مخالفان فکری و سیاسی.( به استثنای آنانی که از در ستم وتجاوزگری وارد میشوند)

7_تاکید بر روی نهادینهکردن اصول وارزشهای انسانی اجتماعی وعملی نمودن آنها؛ مانند: عدالت ودادگری و احسان(نیکوکاری و خیرخواهی وعملکرد درست) و شوری و انتخاب وحفظ حقوق وکرامت انسان و....

8_ثبات وماندگاری درعرصه " مبانی ومقاصد" وانعطاف وتغییرپذیری در میدان "ابزارها وراهکارها" و به عبارت دیگر و محافظت از " اصول وکلیات" ونرمش وانعطاف در عرصه "فروع وجزئیات".

9_آسانگیری در مسئله "فتوا" وبشارت وعطوفت در فضای "دعوت" واگر تشدد وسختگیری ضرورت پیدا کند و به حفظ "اصول" بسنده گردد وبه حدود "فروع" گام ننهد.

10- ایجاد سازگاری وهماهنگی میان "ثوابت شریعت ومتغیرات وتحولات زمان" ودر نظر گرفتن تحولات زندگی و جغرافیایی واوضاع واحوال اجتماعی در دگرگونی "فتوا وتبلیغ وتعلیم وتربیت".

11_آشتی دادن میان ولاء يا دلبستگی و وابستگی به اهل ایمان وتسامح وآسانگیری با مخالفان ودگراندیشان.

12_ضرورت اهتمام به اصل «جهاد ومقاومت» وفراهم نمودن امکانات لازم در جهت رویارویی با زورگویان ومتجاوزان وصلح وسازش با صلحطلبان ومسالمتجویان.

13_ تلاش تدریجی خردمندانه درعرصههای؛ دعوت و تبلیغ و فتوا و تعلیم واصلاح و زیرا کار تدریجی همانگونه که قانونی طبیعی است و حکمی شرعی نیز هست.

14_ تعاون وهمکاری میان گرایشها وجماعتهای مسلمان بر پایه امور مورد اتفاق و وتسامح وگفتگو در ارتباط با امور اختلافی و تلاش وتعاون در راستای سازندگی وبالندگی ورویگردانی از پراکندگی وویرانگری.

15_ رفتار وتعامل اسلامی ودادگرانه با زنان و مراعات حقوق آنان طبق قرآن وسنت و آزاد نمودن آنها از قید وبندهاي جاهليت و اموری که هیچگونه ارتباطی با تعالیم تعالیبخش اسلام ندارند ودر بسیاري از موارد تماما با آنها در تضادند.

16_ اعتراف ومراعات حقوق اقلیتهای دینی ومذهبی بر اساس موازين اسلامي وتعامل با آنها براساس خیرخواهی ونیکرفتاری وبرادری انسانی.

17_ضرورت تلاش در جهت بازسازی دین از درون واحیای فریضه اجتهاد وتجدید در حدود وچهارچوب آن_یعنی در حوزه "ظنیات نه قطعیات" _اعم از اینکه آن اجتهاد" اختياري یا انشایی (کلی و یا جزئی) باشد ". البته از جانب جهاتی که اهلیت وشرایطش را داشته باشند.

18_ تلاش جدی در جهت تدوین: " فقه قرآنی ونبوی جدید و فقه سنتهای حاکم بر نظام هستی و فقه مقاصد شریعت و فقه آیندهنگری وبرنامهریزی و فقه موازنهها وسنجش بین پدیدهها و فقه اولویت میان امور و فقه تمدن وپیشرفت و فقه اختلاف مشروع وتفرق مذموم وفقه واقعیتهای موجود".

19_ بهرهگیری بهینه از برترین راهکارهای ارزشی موجود در؛ تجارب علمی و میراث تاریخی وفرهنگ وتمدن اسلامی و همانند: قانون وضابطه محوری فقیهان و اصولگرایی اصولیان و خردگرایی حکیمان و روایت مستند محدثان و وظرافت وزیباییشناسی شاعران وادیبان.

20_انسجام وهماهنگی میان الهام از گذشته وهماوایی و روی آوری به حال وآینده.

أقول قولي هذا و وأستغفر الله لي ولكم و فاستغفروه إنه هو الغفور الرحيم.

خطبۀ دوم

الحَمْدُ لِلهِِ رَبِّ العَالمِينْ و وَالصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ عَلىَ نَبِينّا مُحَمّدٍ و وَعَلى آلِهِ وَأصْحَابهِ وَمَنْ دَعَا بِدَعْوَتِهِ إلىَ يَوْمِ الدِّيْن.

أمّا بعد:

عده اي از ياران رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم جمع شدند واز رفتار واعمال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم در خانه ودور از چشم مردم از همسران پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم سؤا ل کردند و پس اين اعمالي که پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در خانه ودور از چشم ديگران انجام مي دادند در نظر آنها کم وناچيزآمد و گفتند: همانا پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و الله متعال گناهان قبل وبعدش را بخشوده است و ولي ما به اعمالي بيش از اينها احتياج داريم تا اينکه الله عزوجل گناهان ما را مورد بخشش قرار دهد؛ پس يکي از آنها با خود عهد کرد که روزه بگيرد وهرگز افطار نکند؛ ودومي با خود عهد کرد که تمام شب را به نماز وعبادت بايستد وهرگز نخوابد واستراحت نکند؛ وسومي با خود عهد کرد که هرگز ازدواج نکند؛ سپس اين خبر به رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم رسيد. رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند:

«أَنْتُمُ الَّذِينَ قُلْتُمْ كَذَا وَكَذَا و أَمَا وَاللَّهِ إِنِّي لَأَخْشَاكُمْ لِلَّهِ وَأَتْقَاكُمْ لَهُ و لَكِنِّي أَصُومُ وَأُفْطِرُ و وَأُصَلِّي وَأَرْقُدُ و وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ و فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي» (بخاري)

«آیا شما بودید که این حرفها را میزدید و اما من به الله سوگند روزه مي گيرم وافطار مي کنم وجزئي از شب را به عبادت مي ايستم وجزئي ديگر را به استراحت مي پردازم و وازدواج مي کنم و پس هرکس از سنت وروش من روي گردانيد از من نيست».

والله متعال مي فرمايد ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا 135 ) [النساء: 135]

«اي مؤمنان! به داد برخيزيد براي الله» يعني: به برپاداشتن حق الله متعهد باشيد وبرآن بپاخيزيد؛ به منظور كسب رضا وتعظيم امر وي وبه انگيزه طمع در ثواب وبيم از عقاب وي و نه براي رضاي مردم وكسب نام نيك در ميان آنان. تعبير (قوامين) به صيغه مبالغه و مفيد آن است كه مؤمنان مأمورند تا به بهترين شكل به برپاداشتن حق الهي بپاخيزند «گواهيدهندگان به قسط باشيد» نه به ستم. قسط: عدل است «و دشمني قومي و شما را بر ترك عدالت واندارد» در حق آنان تا گواهياي را كه به نفع آنان است و پنهان كنيد «عدالت كنيد كه آن» يعني عدالت و به تقوا نزديكتر است و همان تقوايي كه نه يكبار بلكه هميشه به آن مأمور شدهايد. يا عدالت كنيد كه عدالت به پرهيزنمودنتان از آتش دوزخ نزديكتر است و و از الله پروا داريد و در اوامر ونواهي وي و كه الله به آنچه ميكنيد و آگاه است و اين جمله نيز و هم وعده وهم وعيد است. رعايت مساوات ميان فرزندان وعدم تبعيض ميان آنها نيز و از عدالت ميباشد.

و می فرماید: ( وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآَخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ) [القصص: 77]

«ودر آنچه الله به تو داده و سرای آخرت را بجوی وبهره ات را از دنیا فراموش نکن» يعني: در بهرهبرداري از حلال وتكاپو در جهت كسب آن مانند خوردن و آشاميدن و پوشيدن و مسكن وازدواج نيز تلاش متناسب آن را بهخرج ده زيرا همان گونه كه پروردگارت را بر تو حقي است و نفست را نيز بر تو حقي است پس حق هر صاحب حقي را به او بده. در ترتیب الامالی از ابن عمر روایت شده که مي فرمايد: «اعْمَلْ لِلدُّنْيَا و كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَدًا و وَاعْمَلْ لِآخِرَتِكَ و كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدًا» «براي دنيايت چنان كار كن كه گويي به طورهميشه زنده هستي وبراي آخرتت چنان كار كن كه گويي فردا ميميري». «و نيكي كن» با بندگان الله «همچنانكه الله به تو نيكي كرده است» با آنچهكه از نعمتهاي دنيا به تو ارزاني داشته است (و در زمين فساد مجوي) يعني: در آن به معاصي الله عمل نكن (كه الله فسادپيشگان) در روي زمين (را دوست نميدارد) بلكه آنان را دشمن ميدارد واين سنت وعادت وي است.

همه اينها برآن دلالت دارد که جایز نيست که در دين دچار غلو وزياده روي شويم و چه در دعوت کردن ديگران به سوي الله وچه در مورد اعمال ورفتارهايي که متعلق به خاص ما است؛ بلکه بايد ميانه رو و معتدل ومستقيم باشيم و همانگونه که الله ورسولش مارا به آن توصيه کرده اند.

الله عزوجل درسورة مبارکه انعام آيه 153 فرموده است: ( وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ 153 )[الأنعام: 153]

«وبدانيد اين است راه ( راست) من و پس از آن پيروي کنيد واز راههاي ديگر که شما را از راه او پراکنده مي سازد پيروي مکنيد اينهاست که الله شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گراييد.]

و رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم به اصحابشان فرموده اند:

«لَا تُطْرُونِي كَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ » (ابن حبان)

«در ستودن وتمجيد از من زياده روي وغلو نکنيد همان گونه که نصاري در ستودن عيسي فرزند مريم غلو وزياده روي کردند».

عباد الله! صلوا وسلموا على من أمرتم بالصلاة والسلام عليه في قوله سبحانه: ) إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا 56 ) [الأحزاب: 56]

و اللهم صلِّ وسلِّم على عبدك ورسولك محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين و والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين.

اللهم ارضَ عن الصحابة الأخيار و وآل البيت الأبرار و اللهم إنا نشهدك حب نبيك و وأهل بيت نبيك و وأصحاب نبيك و ومن سار على نهج نبيك صلى الله عليه وآله وسلم.

اللهم وفقنا لِمَا تحب وترضى و اللهم انصر الإسلام والمسلمين و ودمر أعداءك أعداء الدين.

اللهم اغفر لنا ولآبائنا وأمهاتنا وجميع المسلمين الأحياء منهم والميتين و اللهم آتِ نفوسنا تقوها وزكها أنت خير من زكاها و أنت وليها ومولاها و ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار.

عباد الله! إن الله يأمر بالعدل والإحسان وإيتاء ذي القربى و وينهى عن الفحشاء والمنكر والبغي و يعظكم لعلكم تذكرون.