islamkingdomfacebook islamkingdomtwitte islamkingdomyoutube islamkingdomTelegram


وحدت وشفقت بين صحابه واهل بيت


5839
شرح
هر مسلماني بر ديگر مسلمان حقوقي دارد که بايد ادا گردد، پس وقتيکه قرابت نسبي وايماني با هم يکجا شود، دو حق با هم يکجا ميشود:يکي خويشاوندي وديگر حق برادري ديني. واگر قرابت نسبي در بين نبود، پس قرابت وحقوق ايماني واسلامي باقي ميماند.
خطبۀ اول

الحمد لله الذي جمع بين قلوب الموحدين ووحد صفوف أهل الإيمان من الصادقين والمخلصين لا سيما الصحابة وآل بيت رسوله الأقربين والصلاة والسلام علي من علمنا الصدق واليقين والمحبة في الدين وعلي آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلي يوم الدين.

وبعد:

برادران مسلمان! الله متعال در كلام مجيدش مي فرمايد: ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ 102 ) [آل عمران: 102]

«اى مؤمنان! چنانكه حق ترسيدن است از الله بترسيد ونميريد مگر در حاليكه مسلمان باشيد». پس خودم وشما را به تقوای الهی وترس حقیقی از الله متعال سفارش می کنم.

الله متعال در مدح وستایش صحابه واهل بیت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: ( مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآَزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا 29 ) [الفتح: 29]

«محمد فرستاده الله است و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد و و در ميان خود مهربانند و پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مي‏بيني و آنها همواره فضل الله و رضاي او را مي‏طلبند و نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است و اين توصيف آنها در تورات است و و توصيف آنها در انجيل همانند نهالي است كه جوانه‏هاي خود را خارج ساخته و سپس به تقويت آن پرداخته و تا محكم شده و و بر پاي خود ايستاده است و و به قدري نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتي وامي دارد! اين براي آن است كه كافران را به خشم آورد و الله كساني از آنها را كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است.»..

برادران مسلمان وسروران گرامي! در تاريخ سابقه ندارد كه شاگردان وجان نثاران رسول وپيامبري پس از ايمان وپخته شدن در كوره آزمايشات وكسب دهها وصدها مدال افتخار و با خاندان مؤمن او به ستيز بپردازند و اما متاسفانه با تحريف تاريخ ودروغ پردازيهاي تخيلي وافسانه اي دشمنان اسلام چنين وانمود شده كه گويا پيامبر ما حضرت محمد صلي الله عليه وسلم در تفهيم واجراي رسالت خود نعوذ بالله ناكام بوده و ودر تمام مدت بيست وسه سال دوران طلايي تاريخ بشر كه ايشان نمونه كامل از يك انسان كامل با پشتيباني وحي ونظارت الهي و رهبري جهان معنويت را به عهده داشته و نتوانسته - جز چند نفري كه تعدادشان حد اکثر از عدد انگشتان دو دست بيشتر نيست - شاگرداني را پرورش دهد كه پس از وي حد اقل باخانواده ايشان رابطه صميمي داشته باشند!

بسيار عجيب است! چگونه بايد چنین فهم نادرستی را باور كرد و در حالي كه طبق شواهد روشن وبراهين قاطع و صحابه واهل بيت نه تنها يار وياور يكديگر بودند و بلكه با وجود بعضي رنجشهاي طبيعي در جامعه بشري و پيوند ناگسستني بين آنان وجود داشت وبشدت به يكديگر احترام داشتند وبا يكديگر پيوند خويشاوندي برقرار ميكردند و وبه نامهاي يكديگر افتخار ميورزيدند.

علي رضي الله عنه از فرط محبتش با خلفاي ثلاثه ابوبكر وعمر وعثمان رضي الله عنهم و سه تا از فرزندانش را با نام گرامي آنان نامگذاري ميكند.

ابوبكر ابن علي ابن ابي طالب- رضي الله عنهما- كه با برادر بزرگوارش حضرت حسين - عليه وعلي آبائه الصلاة والسلام - در صحنه كربلا به شهادت ميرسد.

عمر ابن علي بن ابي طالب - رضي الله عنهما- كه با برادر بزرگوارش حضرت حسين رضي الله عنه در حماسه كربلا شركت ميكند وپس از جهاد ومبارزه و زنده با حضرت زين العابدين به مدينه بر ميگردد. ونسلش ادامه پيدا ميكند.

عثمان ابن علي ابن ابي طالب- رضي الله عنهما- كه با برادر بزرگوارش امام حسين رضي الله عنه در كربلا به شهادت ميرسد.

حضرت حسن مجتبي - رضي الله عنه- نيز سه تا از فررندانش را ابوبكر وعمر وطلحه - رضي الله عنهم - نام ميگذارد كه با عمويشان دركربلا به شهادت ميرسند.

حضرت حسين - رضي الله عنه- نيز فرزندش را عمر - رضي الله عنه- نام ميگذارد.

حضرت زين العابدين - رضي الله عنه- يك دخترش را عايشه - رضي الله عنها - ويك پسرش را عمر - رضي الله عنه- نام ميگذارد و كه نسل عمر ابن زين العابدين ادامه پيدا ميكند.

همچنين بقيه اهل بيت از نسل عباس ابن عبدالمطلب ونسل جعفر ابن ابي طالب ومسلم ابن عقيل وديگران و كه در اينجا ما در صدد ذكر تمام اين اسمها نيستيم بلكه مقصود فقط ذكر نمونه هايي است كه مطلب مورد نظر را روشن كند.

از بازرترين ويژگيهاي اسم اين است كه دلالت بر عقل ومكتب اعتقادي شخص ميكند و به طور مثال دشوار وشايد ناممكن است كه شما شنيده باشيد يهود ونصاري فرزندانشان را (محمد) بنامند! يا اينكه مسلمانان فرزندانشان را لات وعزي يا فرعون وهامان وابوجهل وابولهب بنامند!

شريعت پاك محمدي به اسم اهميت فوق العاده اي قائل شده است و لذا رسول محبوبمان اسم بعضي صحابه را اعم از زن ومرد عوض مي كردند و بلكه حتي اسم شهرشان را از يثرب به مدينه تبديل كردند و كما اينكه حضرتش مانع از نامگذاري بعضي اسمها شدند وبه بعضي اسمها مانند عبدالله وعبدالرحمن وغيره كه در آن اشاره به مقام بندگي براي الله است ترغيب فرمودند: (أحبُّ الأسماء إلي الله عبدالله وعبدالرحمن) «محبوبترين نامها در نزد الله متعال و عبدالله وعبدالرحمن است».

خلاصه اينكه مسألهي نامگذراي ائمه اهل بيت (عليهم السلام) فرزندانشان را به نامهاي افتخار انگيز ابوبكر وعمر وعثمان وعائشه وطلحه وزبير ومعاويه وديگر بزرگان صحابه (رضوان الله عليهم اجمعين) يكي از مسائل مهمي است كه دلالت بر محبت وصميميت فوق العاده در بين آن بزرگواران می کند.

عربها به مصاهره اهميت ويژه اي قائل بودند و آنان به نسب افتخار ميكنند كما اينكه به دامادها وموقعيت ومنزلت آنان افتخار ميكنند و لذا مشهور است كه عربها كسي را كه از خودشان شأن ومنزلت كمتري داشته باشد به دامادي خود قبول نميكنند و بلكه در نزد بسياري از جوامع غير عرب نيز وضعيت به همين منوال است و

در ضمن اين معيار و بخشي از ديدگاه شريعت نيز هست. كما اينكه فقهاي بزرگوار موضوع «كُفء»يا كفايت (هم سطح بودن) در دين ونسب وحرفه ومباحث مختلفي كه به آن تعلق ميگيرد را مورد بحث قرار داده وبه آن اهميت فراوان داده اند.

حتي خواستگاري را ببينيد كه چقدر مهم تعريف مي شود وخانواده عروس با چه دقتي در باره مرد خواستگار تحقیق وبررسي ميكنند و فكر ميكنند و مشورت ميكنند ودر نهايت هيچ الزامي هم ندارند و ممكن است موافقت كنند ويا با كمال اختيار وجرأت وشهامت مخالفت خودشان را اعلان ميكنند و آنان مختارند هزار بار بينديشند كه آيا شايسته است دست عزيز وجگر گوشه شان را به دست اين مرد بدهند يا خير؟

خواهر حضرت حسن مجتبي وحضرت حسين سيد الشهداء و دختر فاطمه زهراء« ام كلثوم » رضي الله عنها را پدرش امير مؤمنان علي ابن ابي طالب - رضي الله عنه- به ازدواج فاروق اعظم عُمر ابن خطاب ( رضي الله عنه) در ميآورد و

صفي الدين محمد بن تاج الدين معروف به ابن الطقطقي الحسني (متوفاي 709 هجري در ذيل عنوان بنات امير المؤمنين علي عليه السلام) مينويسد: «وام كلثوم وأمها فاطمة بنت رسول الله تزوجها عمر بن الخطاب فولدت له زيدا ثم خلف عليها عبد الله بن جعفر».

يعني «يكي ديگر از دختران امير المؤمنين ام كلثوم ميباشد كه مادرش فاطمه دختر رسول الله است كه عمر بن خطاب با وي ازدواج كرد وفرزندي به نام زيد از او به دنيا آورد وپس از عمر به عقد عبدالله ابن جعفر در آمد».

ملا باقر مجلسي مينويسد: «… همچنين است انكار شيخ مفيد از اصل جريان ازدواج. اين براي بيان اين مطلب است كه آن (ازدواج) از طريق آنها ثابت نشده است و والاّ بعد از ورود آن روايات وروايات ديگري كه با سند خواهد آمد كه علي عليه السلام هنگامي كه عمر وفات كرد نزد ام كلثوم آمد واو را با خود به خانه خودش برد و وروايات ديگري كه از بحار الانوار آورده ام اين انكار و عجيب مينمايد و اصل جواب اين است كه اين ازدواج از روي تقيه واضطرار بوده است…….الخ»!!!

صاحب اصول كافي چندين حديث دركتابش آورده است از جمله ( باب المتوفي عنها زوجها المدخول بها أن تعتد وما يجب عليها: عن ابي عبدالله عليه السلام قال: سألته عن المرأة المتوفي عنها زوجها أتعتد في بيتها أو حيث شاءت؟ قال: بل حيث شاءت إن عليا عليه السلام لما توفي عمر أتي أم كلثوم فانطلق بها إلي بيته)

« معاويه ابن عمار ميگويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم زني كه همسرش وفات كند بايد در خانه اش (عده)بنشيند يا هر جايي كه خواست؟ فرمود بلكه هر جائيكه خواست و علي عليه السلام هنگامي كه عمر وفات كرد و ام كلثوم را با خود به خانه خودش برد.)

اين خود ميرساند كه اين دو خانواده چقدر يكديگر را دوست ميداشتند وبه يكديگر احترام ميگذاشتند وجوّي سرشار از الفت ومحبت در ميان آنان حاكم بود و چرا چنين نباشد و درحاليكه خود رسول الله ﷺ داماد (شوهردختر) عمر(رض) بود و بنابر اين رابطه گرم اجتماعي بين خانواده رسول الله ص وخانواده عمر() قبل از اين ازدواج هم برپا بود .

نمونه ديگر فرمودهي حضرت جعفر صادق رضي الله عنه است كه فرمودند: ( ولَدَنِي ابوبكر مَرَّتين) آيا ميدانيد مادر امام صادق كيست؟ «ام فروه» دختر قاسم ابن محمد ابن ابي بكر صديق رضي الله عنه شما را به الله فكر كنيد وبينديشيد كه انسان به چه كسي افتخار ميكند؟!

پس گفتيم كه عمر فاروق رضي الله عنه با ام كلثوم دختر حضرت فاطمه زهراء دختر گرامي رسول الله ازدواج كرده كما اينكه مادر حضرت جعفر صادق رضي الله عنها از هر دو طرف نوهي ابوبكرصديق رضي الله عنه است.

بارك الله لي ولكم في القرآن العظيم ونفعني وإياكم بما فيه من الآيات والذكر الحكيم ونفعنا بهدي سيد المرسلين وقوله القويم أقول قولي هذا وأستغفر الله لي ولكم ولسائر المسلين والحمدلله رب العالمين.

خطبۀ دوم
---------